Archive for ژوئیه 2008
احمدینژاد
و از نشانههای آخرالزمان همین احمدینژاد خودمان بود و نمیدانستیم!
پ.ن: این مطلب انشاالله پس از ظهور دوباره منتشر خواهد شد.
چرا اپل بزرگ است؟!
به عنوان یک مایکروسافتی که اصلاً هم از اپل خوشش نمیآد باید بگویم این شرکت باعث بزرگ شدن خیلی چیزها و بهتر شدن آنها شده و خدماتی را به جوامعی کرده است. نمونههایی از آن را ذکر میکنم.
زیبایی و گرافیک
باید اعتراف کنم این شرکت در زمینهی زیبایی به خصوص سخت افزاری خیلی عالی از شرکت های دیگر پیشی گرفته است. با نگاهی به آرشیو نچندان زیاد این شرکت میتوان فهمید در جاهایی آغازگر نوعی طرح بوده که شرکتهای دیگر از آن به طریقی کپی برداری کردهاند. زیبایی بینظیری در اجناسش به چشم میخورد. از iMac ها گرفته تا پدیدهی جدیدش یعنی iphone. در نرم افزارهای آن هم زیبایی خاصی به چشم میخورد. بازهم iphone مثال خوبی خواهد بود. گرافیستهای خبره این شرکت اگر نبودند حتماً گرافیک نرم افزارها تا این حد پیش نرفته بود. اکثر کاربرانی که طالب اپل هستند نظری چنین دارند که طراحی محصولاتش را به مشخصههای فنی محصولات مشابه ترجیه میدهند
موبایل
صنعت موبایل با آمدن iphone تغییرات خوبی کرد. از جملهی آن گسترش موبایلهای مجهز شده به صفحات لمسی و بهتر شدن کیفیت این نوع دستگاهها بود. Iphone اولین موبایلی بود که از تکنولوژی مولتیتاچ بهره میبرد و سرآغازی شد برای موبایلهای نسل جدید. هوشمندی بیشتر. رابط کاربری بهتر و کارایی بیشتر. باز هم تبلیغات اپل حرف اول را میزند. با نامگذاری آیفون جدید با نام iphone 3G تصور کنید این تکنولوژی چه پیشرفتهایی خواهد کرد و چقدر به کاربرانش افزوده خواهد شد. امیدوارم هیچ وقت اپل به فکر ارتقاع کیفیت دوربین و صدای اسپیکرهای تلفن همراهش نباشد! پیشبینی من از کاهش قیمت آیفون، گسترده شدن و فروش فوق العادهی آن است. با وجود اینکه این گوشی از دوربین و صدای چندان مناسبی برخوردار نیست کمکم افکار عمومی به طرف سیستم عامل و دیگر امکانات تلفن همراه جذب خواهد شد. تصورش را بکنید نوکیا، سونی اریکسون، سامسونگ و موتورلا غولهای تلفنهای همراه دست از بالابردن کیفیت دوربین بردارند و به فکر قدرت بخشیدن به سیستم عاملهای تلفنهایشان برآیند. تصور زیبایست. ارزان شدن آیفون آن هم به این اندازه شاید در روند صعودی افزایش قیمت تلفن همراه تاثیرگذار باشد. یادآور شوم آیفون دستگاهی نیست که بخواهم تعریفهای آنچنانی از آن بکنم. آیفون را برای مسیرش میپسندم؛ همین. دستگاههای بهتر از این وجود دارند که فروشی چون این نداشتهاند و معروفیتش را کسب نکردند اما آیفون باعث خواهد شد دیگر شرکتها به تکاپو بیفتند. اپل با تبلیغاتش جلودار میشود و دیگر شرکتها برای رسیدن به آن سعی بر افزایش سرویسها میکنند.
فعلاً همین دو مورد به ذهنم رسید. خوشحال میشوم آنچه را که شما در اپل دیدهاید و آن را منحصر به فردش میدانید با ما درمیان بگذارید.
مردم عقلشان به چشمشان است و اپل این را خوب می داند. (ممنون می شوم بگویید کپیرایت این جمله متعلق به کیست)
شاید از اپل بدم میآید چون رابطه مستقیمی با مقولهی مد و کلاس و از این دست چیزها دارد. تبلیغات حرفهای اپل از آن دست چیزهایی هستند که نمیشود انکارش کرد. عالیترین تبلیغات را اپل انجام میدهد به گونهای که اجناسش را هرچند خوب ولی نه بهترین، دوست داشتنی جلوه میدهد. تبلیغات اپل به خود کاربران واگذار میشود! به گونهای کاربرانش را مجذوب میکند که هر کاربر خود مبلغ محصولات این شرکت میشود. محال است کاربری از محصولات اپل استفاده کند و آن را جار نزند و تعریفهای آنچنانی از آن نکند! برای همه صدق میکند و استثنایی ندارد در صورتی که کاربرانی که از محصولات دیگر شرکتها ،در هر زمینهای، استفاده میکنند چنین بازخوردهایی را به نمایش نمیگذارند.
شاید مشتریان اپل از بهترین نبودنش خبر دارند اما واقعاً شرکت و محصولاتش رو دوست دارند و این دلیلیست برای همان جار زدنها!
خرمای احمدینژاد
پس از خواندن این خبر یاد رسمی که مردم مصر دارند افتادم!
بعد از فصل چیدن خرما مردم مصر خرماهایشان را با نامهای سیاستمداران میفروشند.
فکر میکنید سال گذشته، خرمای درجه یکشان را به نام کدام سیاستگذار عرضه میکردند؟
بهترین خرما به نام آقای احمدینژاد مزین شده بود! دومین سید حسن نصرالله و بدترین آن که غذای حیوانات میشد به نام بوش!
لازم به ذکره که آقای احمدینژاد در کشورهای خاورمیانه طرفدار زیادی داره و شخصیت محبوبی هستند (فکر میکنم به جز ایران! :دی) و دومین شخص هم سیدحسن هستند! جالب اینجاست که تعصب خاصی هم بر این دو شخص دارند!
موبایل وسیلهای شخصی
سلام. خوبی؟ ببینم چیز جدید چی داری بلوتوث کنی برام؟!
فکر کنم بدترین نوع احوالپرسی باشه که دیدم.
از کوچه و خیابون رد میشید؛ توی اتوبوس منتظر رسیدن به مقصد هستید؛ چرا باید موزیکهای پخش شده از موبایلهای اطراف رو تحمل کنید؟!
به نظرم موبایل یک وسیله به شدت خصوصی هستش و کسی نه میتونه درش تصرف کنه و نه انتظار رحمتی از اون داشته باشه!
هیچ وقت با هیچکس بلوتوث بازی نکردم و از این کارم بدم میآد. از اینکه یکسری فایلها دست به دست بگردن و تفریحی برام بشن. به نظرم چیز مسخرهای میآد. هرچیزی رو که بخوام و احتیاج داشته باشم به موبایلم انتقال میدم، آیا این دلیلی برای احتیاج و نیاز دیگران به فایلهای من هست؟ تنفر دارم از کسی که این درخواست رو ازم داره یا بیاجازه موبایلم رو زیر و رو میکنه!
هیچ وقت موزیکی رو توی مجامع عمومی (حتی جایی که بیشتر از یک نفر باشیم!) با موبایل پخش نکردم چون هیچوقت دوست نداشتم کسی همچین کاری بکنه. چون شاید اون آقا/خانم نخواد اون لحظه موزیک گوش بده؛ از این نوع موسیقی خوشش نیاد.
چرا بعضیها فکر میکنند وقتی توی جمعی موبایلشون رو در بیارن و موزیکی رو که دوس دارن پخش کنن ملت کیف میکنند؟! شاید من اشتباه میکنم که حتی صدای رینگتون رو هم خاموش میکنم تا اگر جایی بودم کسی از صدای اون اذیت نشه.
کی میگه همه حق عکسبرداری و فیلمبرداری از لحظاتی که درش باهم هستین رو دارن؟
شاید واسهی همینه که از هدفی که صنعت موبایل داره به طرفش میره بدم میآد. که هر روز کیفیت دوربینهای تلفن همراه بیشتر میشه و صدای اون، اسپیکرهای آنچنانی رو روسفید میکنه!
حد این قضیه توی سر زدن به کانتکت و اساماس و نوتهاست!
همچین لحظههایی هستش که دیوانهوار عصبی میشم و هیچی بر زبون نمیآرم؛ یعنی نمیتونم چیزی بگم!
پ.ن:: البته که هرکس علاقیات و نگرش خاصی داره!